خرّم آن روز که سگها را با لانچیکو بزنم
Monday, September 19, 2011
Friday, June 13, 2008
ختم حوصله
مگر حوصله مثل شیر است که سر برود! تازه مگر زیاد است که سر برود! حوصله ام ته رفته است برادر! ته ته!
Saturday, August 25, 2007
سالهای شیمیایی
سه روز بعد که نبودم رفته بودم خونه ی سانفرانسیسکو سه جفت کفش سه ترا پیکسل بخرم برای دختر همسایمون! آره همون دیوونهه! همون که حتی از تو هم خوشگل تره.حاج اکبر تا کی؟
Powered by ScribeFire.
Sunday, July 01, 2007
مترجم قهرمان امشب اینجا بمان
ترجمه میکنیم همگی باهم. ماژول جلویی . سرآیند, دست لرزاندن به جای واژه های نا مانوس
Front Module,header, hand shaking .
منم میخوام مترجم بشم مثل جعفر نژاد قمی!
Front Module,header, hand shaking .
منم میخوام مترجم بشم مثل جعفر نژاد قمی!
Monday, May 07, 2007
تخلیه مدتی دوری
در کتاب سه بچه با دو کودک نوشته
"البته اینکه آدم چیز خوبی باشه خوبه ولی مسئله این است دو تا گیت کسخره چه ربطی به سرنوشت من داره" همین
اصلا ش کن بیا ما هم بریم بگردیم میگن ماداما تو خطن
چس منو ببین بیا روش
"البته اینکه آدم چیز خوبی باشه خوبه ولی مسئله این است دو تا گیت کسخره چه ربطی به سرنوشت من داره" همین
اصلا ش کن بیا ما هم بریم بگردیم میگن ماداما تو خطن
چس منو ببین بیا روش
باز آمدی باز آمدم
گویند مرا نفس نیست
دیروز صبح که برخواستم که زمین و زمان را به سخره گیرم
ناگه در میان رختخوابم رویایی دیدم
رویایی پر هیاهو و البته متین
امد و بر چهره ام بوسه ای کشید و رفت
و هنوز هم من گیجم که چه بود چه بود آن چس
دیروز صبح که برخواستم که زمین و زمان را به سخره گیرم
ناگه در میان رختخوابم رویایی دیدم
رویایی پر هیاهو و البته متین
امد و بر چهره ام بوسه ای کشید و رفت
و هنوز هم من گیجم که چه بود چه بود آن چس
Wednesday, January 31, 2007
همون شب
sequence number پکت هام دیگه کم کم داه به جایی میرسه که باید packet lost اعلام بشه. تو رو خدا یکی بیاد timeout اعلام کنه بلکه timer هم همراه من از صفر شروع کنه.
Tuesday, November 28, 2006
83_111b
شنیدم از عملیات والفجر بچه ها دو سه تا اسیر آوردن
گفتم برم شاید شام دادن ما هم تلپ شیم
کمر من روی مسابقات شنای با مانع شکست
آخه تو رینگ دوم رفتم رو مین
کلم پلو با ماست واسه ناهار هست
نخود تاه هم واسه دیدار با بزرگان علم وادب
لباس من کجاس؟
گفتم برم شاید شام دادن ما هم تلپ شیم
کمر من روی مسابقات شنای با مانع شکست
آخه تو رینگ دوم رفتم رو مین
کلم پلو با ماست واسه ناهار هست
نخود تاه هم واسه دیدار با بزرگان علم وادب
لباس من کجاس؟
سگ لرز
پیرمردی میشناختم
همیشه میگفت میشه بارون رو چید
سالهاست که از زمونه گذشته
ولی از همون روزی که داره هر شبش بارون میاد
با چشمام دیدم که میشه بارون رو چید
میشه
همیشه میگفت میشه بارون رو چید
سالهاست که از زمونه گذشته
ولی از همون روزی که داره هر شبش بارون میاد
با چشمام دیدم که میشه بارون رو چید
میشه
Subscribe to:
Posts (Atom)